آهای با توام چه کرده ای با من !!!
که این روزها تو را فقط به اندازه یک اشتباه میشناسم
بزار غرور را کنار بگزارم و بگویم:
آخرش هم در حسرت یک لحظه دیدار تو ماندم
حسرت قدم زدن روی برگهای پاییزی با تو
در حسرت لمس گرمای دستانت ....میفهمی؟؟ باتوام میفهمی؟؟.....................